من و بارون و تنهایی جاده

دیگه برگی زیر پامون نمونده

اگه عاشق بشم بازم دوباره

شب و مهتاب و تنهایی جاده

راهی که دیگه پایانی نداره

شبا سرم رو سنگینیه سنگه

دیگه خسته شدم بس که باریدم

تموم شد اشکی تو چشمام ندارم

صدا نیست همش فریاده درده