یک تابلو از دلدار خوبم روی دیوار

خوش پوش و خوش چهره مثال شاه دربار

دل برده از مازندران تا بندرعباس

قدش دماوند و نگاهش کوه الماس

اولین نگارم تو هستی

طلسم دلم را آخر شکستی

میپرستمت، اسمش را بگذار بت پرستی

ارکیده‌‌ی کمیابی، فدای آن دو چشم آبی

کل جهان یخ میزند وقتی تو خوابی

تو فستیول عشقی، یار اردیبهشتی

مسلم از فرشته‌های دربار بهشتی

سراسر اعتمادی، همیشه زنده‌باد این

محبت که عمیقا داخل قلبم نهادی

اولین نگارم تو هستی

طلسم دلم را آخر شکستی

میپرستمت، اسمش را بگذار بت پرستی

ارکیده‌‌ی کمیابی، فدای آن دو چشم آبی

کل جهان یخ میزند وقتی که خوابی

یک آهو در چشم خمارت در کمین است

جادوی چشمت در دل من خوش نشین است

مرغوب و اعلا می‌شود جنس نگاهت

وقتی مثال طعمه می‌افتم به دامت

اولین نگارم تو هستی

طلسم دلم را آخر شکستی

میپرستمت، اسمش را بگذار بت پرستی

ارکیده‌‌ی کمیابی، فدای آن دو چشم آبی

کل جهان یخ میزند وقتی که خوابی