دل من میگرید باز آرام آرام دل من میگرید باز آرام آرام
‎قطره ی اشک که از چشمه ی دل میبارد
‎جلوی دید مرا میگیرد
‎من به تکرار به خود میگویم من به تکرار به خود میگویم
‎که چه زود و‌ چه حیف من گذشتم و به سر شور هنوز
‎من گذشتم و به دل حسرت و عشق
‎همچو یک خواب دل انگیز سحر همچو رگباری در تابستان
‎یا چو طوفان به کویر
‎همچو یک صاعقه در یک شب تار یا چو‌ خطی بر خاک
‎یا چو جای پایی بر لب آب
‎من گذشتم و به سر شور هنوز من گذشتم و به دل حسرت و عشق
به دل حسرت و عشق
دل من میگرید باز آرام آرام دل من میگرید باز آرام آرام