هم چون باران که از غم ببارد غریبم
دیدمت میری من از تو بی نسیبم
نبض این عشق دست من نیست تو کجایی
شهر ما را گریه دارد از جدایی
شنیدی از ان شب که رفتی دلم ماند
نبض این عشق دست من نیست تو کجایی
بگو که همصدای من کجاست آشنای من کجاست
هم صدای من هم گناه زندگی من
بگو که عاشقانه ات چه شد ای غم همیشگی من