بعد یه عمر آزگار میگی دلت جایی اسیره
تو دیگه رفتنی شدی هرچی بگم من دیگه دیره
دنبال عشق تازه ای دنیال بازیچه ای نو
من با تو کاری ندارم هرجا دلت میخواد برو
این دفعه بار آخره هر روز یکی از دل تو دل میبره
برو بذار تموم بشه اون که دلش میخواد بره باید بره
من دیگه طاقت ندارم بخدا من به گریه عادت ندارم
برو اگه باید بری که دیگه دوست ندارم
حالا که اینجوری شدی رو دل من پاتو میذاری
برو که راضیم منم تو دیگه احساسی نداری
راهی نذاشتی واسه من این دل بی حواس من
نباید عاشقت میشد اینه حالا تقاص من
این دفعه بار آخره هر روز یکی از دل تو دل میبره
برو بذار تموم بشه اون که دلش میخواد بره باید بره
من دیگه طاقت ندارم بخدا من به گریه عادت ندارم
برو اگه باید بری که دیگه دوست ندارم