به کجای آسمون خیره شدی که غرورت داره کورت می کنه

این که آینده تو می بینی همش از گذشتت داره دورت می کنه

اینکه یادت بره کی بودی قدیم ممکنه هر کسیو پس بزنه

یه حباب گنده می ترسه همش نکنه کسی بهش دست بزنه

یادته آرزو می کردی یه روز تو خیابون آدما بشناسنت

چه دری به تخته خورده که الان عینک دودی زدی نشناسنت

اون کلاه لبه دار گنده رو می کشی روی سرت نشناسنت

نشناسنت نشناسنت

ترست از اینه بفهمن که همش یه نمایش واسه دیده شدنه

یه ستاره ست که به خاطر غرور تا فراموش میشه سوسو می زنه

بیا فک کن که چرا چی شد الان ؟ تو رو هر جا که میری می شناسنو

از اضافه ی دلایی که شکست فرش قرمز زیر پات می ندازنو

تو که این مسیر سختو اومدی که هنوزم خستگیش تو تنته

هر چی گفتم با تموم تلخیاش یه تلنگر واسه ی بودنت

یادته آرزو می کردی یه روز تو خیابون آدما بشناسنت

چه دری به تخته خورده که الان عینک دودی زدی نشناسنت

اون کلاه لبه دار گنده رو می کشی روی سرت نشناسنت

نشناسنت نشناسنت