عجب این عمر تموم شد چه دور از هم حروم شد
چه روزگار شیرینی که موند و ناتموم شد
عجب این عمر تموم شد عجب این عمر تموم شد
چه دور از هم حروم شد
چه روزگار شیرینی که موند و ناتموم شد
چه روزگار شیرینی که موند و ناتموم شد
من آن مرغ اسیرم ناگزیرم ناگزیرم
من آن مرغ اسیرم ناگزیرم ناگزیرم
برای خود بخوانم برای خود بخوانم تا بمیرم تا بمیرم
هی آرزوی گمگشته ی من امشب مهمان کیستی
هی آرزوی گمگشته ی من امشب مهمان کیستی
تو درد منی تو درد منی تو درد منی
بگو امشب درمان کیستی , درمان کیستی درمان کیستی
یادت میاد یه روز برات دوستت دارم میخوندم
با شوق رویت تا سحر چشم انتظار میموندم
اما دیگه تموم شد عمرم به پات حروم شد
از من نصیحت بشنو ای دل
آروم بگیر تو سینه که زندگی همینه
روز از نو روزی از نو ای دل
خسته شدم از بس که با غریبه ها دیدمت
به راه عشقو عاشقی چه بی وفا دیدمت
دلتنگیات برای من بود لطفت برای دیگرون
رنج و غمت تو سینه ی من خودت
سرای دیگرون اما دیگه تموم شد
