توی یادم هست
آبو نون دادی یاکه گهوارم رو تکون دادی
اصلا نخوابیدی اون شب که تب کردم
چشماتو میدیدم , آروم نشد دردم
زندگیمی بابا , عمرم فدای تو
خونه تو رگ هامم بابا برای تو
بارون که میبارید سقفمون تر بود
اما باز بابام از همه سر بود
یک زمان در خواب قفلت زیستم
در کنار من پدر بیدار بود
ناگه از خواب گران برخواستم
ان زمان دیدم پدر در خواب بود
باغچمون گل داشت
سفرمون خالی اما زیبا بود چون سر سفره
اسم بابا بود
کل دنیامه چینه پیشونی
زندگیمی بابا عمرم فدای تو
خون تو رگ هامم بابا برای تو