تو تموم این خیابونا خاطره دارم

اون روزامون بر نمی گرده تمومه کارم

منو بارون و خاطراتو دستای سردم

کاش نمی رفتی نمی گفتی بر نمی گردم

پر کردی جامو تو این روزا دیگه

می گی تنهام اما چشمات نمی گه

روز و شبام پرغم شده دیگه

خنده رو لبام کم شده دیگه

کاشکی چشام اصلا تو رو ندیده بود

کاشکی فکرت از سر من پریده بود

تا وقتی نبودی بودم بدون درد

حالا شدم یه آدم ساکت و سرد

منو بارون و خاطراتو دستای سردم

کاش نمی رفتی نمی گفتی بر نمی گردم

پر کردی جامو تو این روزا دیگه

می گی تنهام اما چشمات نمی گه

روز و شبام پرغم شده دیگه

خنده رو لبام کم شده دیگه