خالی تر از سکوتم از نا سروده سرشار

حالا چه مانده از من یک مشت شعر بیمار

با تار و پود این شب باید غزل ببافم

وقتی که شکل خورشید نقشیست روی دیوار

دیگر مجال گریه از نقشی ز عاشقی نیست

بار ترانه ها را از دوش عشق بردار

از دوش عشق بردار