تو چشاى تو خزر خوابيده رو گلوت ناله ی مرغ سحره
از خرابه هاى قلب تو نگم از خرابه هاى بم بيشتره
ميدونم حال خوشايندى نيست خسته و شكسته و در به درى
بدون آينده پر لبخند ميشه ولى اين روزا ازش بی خبرى
حال خوب خودتو پيدا كن تا هميشه پر عاشقانه باش
بيخيال اين همه روزاى بد فكر روزاى خوش و جانانه باش
جانانه باش جانانه باش ...
تو چشاى تو خزر خوابيده رو گلوت ناله ی مرغ سحره
از خرابه هاى قلب تو نگم از خرابه هاى بم بيشتره