تو که با مشعل شادی

تو که با مشعل شادی

تو که با مشعل شادی اومدی به کلبه ی من

مثل یک نورِ امیدی تابیدی به خونه ی من

وقت رفتن چرا با من خداحافظی نکردی

با پیامی، با سلامی دلمو راضی نکردی

چه کنم آروم نمی شه توی سینه این دلِ من

هنوز حرفات توی گوشم می زنه زنگ

من همیشه چشم به راهتم

تا روزای بی نهایت

می مونم منتظرِ تو

تا ابد، تا به قیامت

نمی ره از خاطرِ من، لحظه های با تو بودن

کار دل بی تو تمومه، شعر تنهایی سرودن

چه کنم آروم نمی شه توی سینه این دلِ من

هنوز حرفات توی گوشم می زنه زنگ