منو دیدی روتو بر گردوندی

باز دل عاشقم رو سوزوندی

با چه شوقی اومدم به سوی تو

ولی چشمای منو گریوندی

نه حرفی نه پیامی

نه عشقی نه سلامی

دیگه خسته شده دل

شده فکر جدایی

نه اینطور با تو بودن توی دنیا

نه اینجوری نشستن توی رویا

نه هر لحظه روزی صد دفعه مردن

نه اشکی که بریزم واسه غمهام

دیگه بسه برام عشق

می خوام تنها بمونم

از این پس توی دنیا واسه دلم بخونم

واسه دلم بخونم