کجایی با که هستی

کجایی با که هستی

دلت در ارزوی دیدن کیست

به هوشی یا که مستی

چرا از یار دیرینت خبر نیست

بگو آیا دلت

بگو آیا دلت

کرده هوای عشق تازه

که در ویرونه قلبت ز یاد من اثر نیست

مرا دیگر نمی خواهی

خودم این قصه می دانم

مرا دیگر نمی خواهی

مرا دیگر نمی خواهی

ای کاش که از حال دل من خبرت بود

ای کاش دمی از سر کویم گذرت بود

من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز

ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود

من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز

ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود

رفتی به دیاری من باقی گذاشتی

ای کاش که شهر دل من همسفرت بود

ای مرغ سعادت تو به بام که پریدی

ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود

ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود

ای کاش که از حال دل من خبرت بود

ای کاش دمی از سر کویم گذرت بود

من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز

ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود

من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز

ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود