دل مدینه
غم داره مادر
تنها ترینه
این روزا حیدر

باز بیقرارم
ابر بهارم
دست خودم نیس
بغضی که دارم

مادر غریبی
واست بمیرم
چجوری باید
آروم بگیرم

گشتم به دنبالت
ای لاله ی پر پر
اما مزار تو
پیدا نشد مادر

به چادر زهرا
به گریه ی مولا
نمیذاریم دیگه
علی بشه تنها

حالا امروز منم و ارثیه ی تو زهرا
نمیذارم گم بشه حرف تو توی دنیا

نمیذارم چادرت دوباره خاکی باشه
این محال ممکنه شیعه ی تو تنهاشه

اسوه ی تموم مادرای خوب عالَمی
من بمیرم که هنوز تو بی بی بی حرمی

ولی از راه میرسه روزی که چش به راهشیم
روزی که با مهدی فاطمه همصدا بشیم