من خسته من تنها لب ساحل قدم زنون

پای برهنه روی شنزارهای داغ دوون دوون

خورشید با اون گرمای سوزانش میسوزون تنم

مرغ های مهاجر هی پر زنون بالا سرم

───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

با صدای موجای سنگین غروب آسمون میشه رنگین

ابرای تیره میان و میگیرن روی خورشید

سایه میشه تنم سرد و میاد احساس تنهاییام

یکه تنها میمونم با همه خاطره هام