ببين از عشق تو اين دل، داره رو به جنون ميره
نباشى حتى يك لحظه، بازم دلشوره ميگيره
پر از حرفِ توى چشمات، يه عالم دوستت دارم
نگاهت رو نگير از من، به اون چشما گرفتارم
تو نيستى تمومِ كوچه ها بن بست
تو نيستى تمومِ خونه زندونه
تو نيستى زمان هر لحظه يكسالُ
تو نيستى همه روزام زمستونه
تو خنديدى و غمها از وجودم يك به يك كم شد
با هر قطره از اشك تو واسم دنيا جهنم شد
يه عمره عاشقت بودم، هنوز درگير اين حسم
هر احساسى بغير از تو نه ميبينم نه ميشناسم
تو نيستى تمومِ كوچه ها بن بست
تو نيستى تمومِ خونه زندونه
تو نيستى زمان هر لحظه يكسالُ
تو نيستى همه روزام زمستونه