شايد اين آخرين باره، كه ميبينم تو رو اينجا

كنار تو چه آرومَم، ولي دلواپسه فردا

پر از بغضم پر از حسرت، صِدام تو سينه مَحبوسه

سكوتم عين فرياده، شبام درگير كابوسه

بگير دستامو دورم كن، ازين دوراهي ترديد

بيا منو خلاصم كن، ازين دنياي نا اميد

همه دلواپسي هامو، بگير از من خلاصم كن

من ازين درد آشفتم، ازين آشفتگي كم كن

چقدر اين اعتراف سخته، چقدر اين قصه غمگينه

چه دردي داره دل بستن، نَفَس تو سينه سنگينه

بگير دستامو دورم كن، ازين دوراهي ترديد

بيا منو خلاصم كن، ازين دنياي نا اميد

همه دلواپسي هامو، بگير از من خلاصم كن

من ازين درد آشفتم، ازين آشفتگي كم كن