شدم با همه غریبه

همه کج نگام میکنن

انگار کسی آدم ندیده

باتو خوب بودم

با همه ادمای دورم دریده

ولی چه فایده رفتی

توام شدی واسم یه ادم غریبه

بودش یه روزی

شاخه گلی تو دستم

این دلو شکستن

آدما رو میگم

از همه‌شون خستم

شدم یه آدم منزوی تنها

بدجور شکستنم

خبر ندارن از حالو روز فردام

درد اضاف میشه ره به ره به دردام

اصلا باشه برو میخوای بری در باز

نمیخوام باشم واسه امثال تو سربار

نه ندارم هیچی هرچی گذاشتم

واست بودش انگار کم باز

بودش یه روزی

شاخه گلی تو دستم

این دلو شکستن

آدما رو میگم

از همه‌شون خستم

شدم یه آدم منزوی تنها

بدجور شکستنم