بی تابتم که بازم

جانم به لب رسیده

رفتی و چشم خیسم

یک روز خوش ندیده

رفتی و از غم تو

میباره هردو چشمم

بیهوده من پی تو

کل جهانو گشتم

سهمم نبوده از تو

چیزی به جز جدایی

حالا بگو عزیزم

بدون من کجایی

عزیز من کجایی

که بی تو ناامیدم

از بعد رفتن تو

یک روز خوش ندیدم

این بوده سرنوشتم

از تو گلایه ای نیست

شد یادگاری تو

چشمان خسته و خیس

این بوده سرنوشتم

از تو گلایه ای نیست

شد یادگاری تو

چشمان خسته و خیس

عمرم به سر رسید و

دنیا به من نیامد

افسوس و حسرت و آه

تقدیر بوده شاید

تقدیر بوده شاید

در حسرتش بمیرم

مویم سپید گشت و

از عشق دیگه سیرم

این بوده سرنوشتم

از تو گلایه ای نیست

شد یادگاری تو

چشمان خسته و خیس

این بوده سرنوشتم

از تو گلایه ای نیست

شد یادگاری تو

چشمان خسته و خیس