یه حرفایی تو سینه هست که داره پیرم میکنه



گفتنش آسون نیست آخه خیلی حقیرم میکنه



یه حرفایی تو سینه هست بذار همینجا بمونه



درد دل شکستمو هیشکی نباید بدونه



نمیدونم چرا باید همه سنگا تو راه من باشه



چرا باید همه دردا واسه ی دل بی گناه من باشه



نمیدونم چرا باید شبامو با تنهایی پر کنم



آخه تا کی؟ بگو تا کی خودمو دیوونه تصور کنم



نمیدونم ، نمیدونم