رو تو کم کن بی حیا دیگه سراغ من نیا
انگشت نمای شهر شدی بی آبروی رو سیاه
تحملت سخته چقدر اصلا خود مصیبته
می خوام یه عمر نبینمت یه لحظه شم غنیمته
تازگیام که رابه راه وصله ی ناجور می زنی
زخم زبوناتو همش به نقطه ی کور می زنی
خبر میاد از چپ و راست سرت شلوغه رابه راه
به لطف دور و بریات وقت نداری برای ما
رو تو کم کن بی حیا دیگه سراغ من نیا
انگشت نمای شهر شدی بی آبروی روسیاه
حبس ابد خورد به دلم جیک اونم در نمیاد
رو تو کم کن بی حیا دیگه سراغ من نیا
انگشت نمای شهر شدی بی آبروی روسیاه