دانه های باران به شیشه‌ها ترانه دارد

دانه های باران به شیشه‌ها ترانه دارد

در اجاق من آتشی به چشمان من زبانه دارد

دانه های باران به شیشه‌ها ترانه دارد

بسته هر دری خفته هر که خانه دارد

بسته هر دری خفته هر که خانه دارد

مرغ هوا هم آشیانه دارد

دانه های باران به شیشه‌ها ترانه دارد

دل هوای او دل هوای می

دل هوای بانگ عاشقانه دارد

دل هوای او دل هوای می

دل هوای بانگ عاشقانه دارد

آن پرستو کز دیار ما بارغم به دل

رفت و کس ندانم کزو نشانه دارد

دانه های باران به شیشه‌ها ترانه دارد

غم گرفته باغ جان من

بنگر ای بهار دیررس شاخه ها جوانه دارد

آتش است و شعله ها و دود

طرح او سپرده در نظر

با خیال او نگاه من خلوتی شبانه دارد

شب عبوس می نماید و دل بهانه دارد

پشت شیشه ها باد رهگذر ترانه دارد

دانه های باران به شیشه‌ها ترانه دارد