با تیکو تاک ساعت دیواری در زیر شیروانی بودم دنبال موشهای ول
انگار و سرگرم لمس ذهن خودم بودم
از خرت و پرتهای پدر جدم تا کفشهای چرمی آقاجان
از تاسو تخت نرده فراموشم
تا پوکه های برنوی باقرخان
از بند و وسمهای مشه لیلا
تا توپ آج کوچک مروارید از عاشقانه های خودم با خود
تا نامه های بسته ی در تبعید
گاهی صدای خش خش دندانها
گاهی صدای زوزه ی لولاها
ی عالمه خیانت مجنون بود در ارتباط سالم لیلاها
در زیر میز کوچک خیاطی
جلدی خراش خورده نمایان بود
چشمم به آلبوم گم افتاد که زیر خاک خسته و پنان بود
از تار عنکبوت گرفته تا چندینو چند خاطره بر پشتش
از لای جلد له شده بیرون بود
یک دست مرد و حلقه ی انگشتت
آتش عطش گرفت
برش دارم انگیزه داشتم که ببینم چیست
چیزی از آن گذشته ی موهمومم در لابلای خاطره هایش نیست
برداشتم عتیقه ی خاکی را
با فوت گرد و خاک به پا کردم
بازش نکرده دلهره ام میکشت
خود را از این زمانه سوا کردم