وقتی که باز صدای آب می پیچه توی کوچهها
پر میشه از عطر گل ها انگار تموم دنیا
میشکفه غنچه ی گلی در آرزوی زندگی
براش همین کافیه که بهش بگن تو خوشکلی
نگاه گل به آسمون یه دم کنارش ننشست
به بوته خار دم دست دلش رو یک نفس نبست
چی شد چرا این راه به سراب است
این همه خام و سست و خراب است
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
یه روز یکی دید گل رو خواست بچینه تاج سر و
تیزی تیغ ها رو که دید عقلش بهش گفت که نرو
گل به خار گفت که چرا نمیشی از من تو جدا
برو میخوام تنها باشم تو خیلی زشتی به خدا
یه صبح سرد خیلی زود بوته ی خار اونجا نبود
با همه عشقی که داشت با دلی که شکسته بود
چشمای گل یه وقتی دید که دستی اونو از شاخه چید
نگاه گل هر جا که گشت بوته ی خاری رو ندید
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
چی شد چرا این راه به سراب است
این همه خام و سست و خراب است
چی شد چرا این راه به سراب است
این همه خام و سست و خراب است