متن آهنگ شاه خرابات از سینا سرلک

ای که در کوی خرابات مقامی داری

جم وقت خودی ار دست به جامی داری

ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز

فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری

ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند

گر از آن یار سفرکرده پیامی داری

بوی جان از لب خندان قدح می‌شنوم

بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری

نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

تویی امروز در این شهر که نامی داری

ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز

فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری

ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند

گر از آن یار سفرکرده پیامی داری

بوی جان از لب خندان قدح می‌شنوم

بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری

نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود