بی تو از چهره ی پاییز غم انگیزترم

چه بلاها که نیاورده جدایی به سرم

مثل تنهایی یک کوچه در این شهر غریب

دلخوش آمدن و رفتن یک رهگذرم

بی تو از مردم این شهر گریزان شده ام

جز خیال تو نمانده ست کسی دور و برم

برگ زردی شدم و باد مرا با خود برد

غمِ دلتنگیِ دیدار تو شد همسفرم

نیستی تا که تماشا کنی اندوه مرا

بی تو از چهره ی پاییز غم انگیز ترم

بی تو از چهره ی پاییز غم انگیزترم

چه بلاها که نیاورده جدایی به سرم

مثل تنهایی یک کوچه در این شهر غریب

دلخوش آمدن و رفتن یک رهگذرم