متن آهنگ بهار من میلاد بابایی


لحظه ی آخر حرفات تو وجودم اسیره

برای دیدن چشمات دلم هر جا بگی میره

لحظه ی دوباره بودن لحظه ی با تو نشستن

لحظه ی جدایی هامون همشون در هم شکستن

یادمه دستم تو دستات گرمی خاطره ها بود

مثه کابوس مثه رویا همیشه از ما جدا بود

حالا تو ای بهار من فرشته ی نجات من

بمون و تنهایی نرو به قلب تبر نزن

دلیل همه خاطره هام بی تو زندگیم تباهه

بی تو بودن واسه ی من مثه کابوس سیاهه

اگه تو با من نباشی یا که از من تو جدا شی

یا مثه فرشته ها شی بری و پیشم نباشی

بری و پیشم نباشی

حالا تو ای بهار من فرشته ی نجات من

بمون و تنهایی نرو به قلب تبر نزن