متن آهنگ از من چرا رنجیده ای از مهدی یغمایی

ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده ای
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده ای
ای سر به خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل .. حلوای من از من چرا رنجیده ای
از من چرا رنجیده ای
گر من بمیرم در غمت خونم .. در گردنت
فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیده ای
بنگر ز عشقت شدم سر گشته چون گردون شدم
… پر خون شدم ار من چرا رنجیده ای
ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده ای
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده ای
ای سر به خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای
از من چرا رنجیده ای