خیمه شد برپا
دلشوره افتاده تو دل دختر زهرا
حسین خیمه زده به کربلا
غمش خیمه زده به قلب ما
علمدار سایبونِ فرزندِ ربابه
دلها پر امیده مشک ها پره آبه
چشم ها گریونه
علی اکبر داره زیر لب اشهد میخونه
همه روی لبا شهادتین
همه مُحْرِمِ کعبهی حسین
اباالفضل مثه کوهه پشت سر ارباب
میتابه به خیمه نورش مثه مهتاب
زینب بی تابه
بی تاب حرفای بین ارباب و اصحابه
میگه این جا مسیر آخره
اگه هر کی میخواد بره بره
اباالفضل نمیشه دور از محمل زینب
از هرم نگاهش قرص دل زینب
بیا ای خواهر
شاید فرصت نشد گریه کنیم دم آخر
ببین سرخیه وعده گاهم و
ببین گودی قتلگاهم و
اباالفضل میشه پرپر رو دامن مادر
مردا همه میرن حتی علی اصغر