فکرشم نکرده بودم با تو از خوشبختی رد شم
که بتونم زندگیمو به نگاه تو ببخشم
فکرشم نکرده بودم دیوارا اینجوری کم شن
چشمای شبیه دریات ناگهان سهم خودم شن
تو کنارمی که جاده میرسه به مرز آفتاب
که بهار شعله کشیده از دل زمین بی تاب
تو کنارمی که دستام بوی شالیزارو میدن
که پرستو ها به سمت خونه ی ماه پر کشیدن
به گمونم که یه خورشید پشت موج گیسوهاته
دریا انگار چشم به راهه لمس طوفان نگاته
بیا تا دوباره گم شیم توی عطر عود و زیتون
با یه لبخند دوباره روحمو از هم بپاشون
تو کنارمی که جاده میرسه به مرز آفتاب
که بهار شعله کشیده از دل زمین بی تاب
تو کنارمی که دستام بوی شالیزارو میدن
که پرستو ها به سمت خونه ی ماه پر کشیدن