دارم از نفس میفتم لحظه های واپسینه

روبروم راهه نرفته آخره قصه همینه

همدم تنهایی من،ای تو راهه بی نهایت

با سلامت جان گرفتم میروم با خنده هایت

هدیه ی پاک خدا بود تو و قلب مهربانت

وقتی از باران گذشتم کردم ابری آسمانت

هدیه ی پاک خدا بود تو و قلب مهربانت

وقتی از باران گذشتم کردم ابری آسمانت

آخرین آرزوی من خواندن ترانه از توست

تا بچینم از لبانت آخرین بهانه از توست

ای تو جاری از زبانت،همه احساس شگفتن

ای همیشگی پس از من سررسیده وقت رفتن

هدیه ی پاک خدا بود تو و قلب مهربانت

وقتی از باران گذشتم کردم ابری آسمانت

هدیه ی پاک خدا بود تو و قلب مهربانت

وقتی از باران گذشتم کردم ابری آسمانت

آخرین آرزوی من خواندن ترانه از توست

تا بچینم از لبانت آخرین بهانه از توست

ای تو جاری از زبانت همه احساس شگفتن

ای همیشگی پس از من سررسیده وقت رفتن