همیشه دوست داشت که بخونم براش



حتی توو روز تولدشم هم آرزو کرد بمونم براش



اون واقعا خوب بود اولاش



ولی قسمت نشد که بمونم باهاش



هرچی که میگذشت واسش عادی میشدم



دورتر میشد وقتی دچار مشکل مادی میشدم



من ساده مغلوب زیبایی خدادادیش میشدم



منو واسه خودم نخواست بهتر بگم دوسم نداشت



اونی که میگفت عاشقه از عشق فقط اداشو داشت



خودش ازم دیوونه ساخت خودشم منو تنها گذاشت



همش قولای الکی میداد بهم تو دورویی حرف نداشت



حرفامم بی اثر اصلا مهم نبود براش



بد با من تا کرد و دیگه هیچ راهی واسه برگشتن نذاشت



منو واسه خودم نخواست بهتر بگم دوسم نداشت



اونی که میگفت عاشقه از عشق فقط اداشو داشت



خودش ازم دیوونه ساخت خودشم منو تنها گذاشت



منو واسه خودم نخواست بهتر بگم دوسم نداشت



اونی که میگفت عاشقه از عشق فقط اداشو داشت



خودش ازم دیوونه ساخت خودشم منو تنها گذاشت