حرف از جدايى نزن

قلبمو از جاش نكن

اى عشق و اى روياى من

نذار ستاره هامون

تو آسمون بميرن

تاريك بشه دنياى من

هر چى بياد بر سرمون

حرف از جدايى نزن

به خاطرِ گذشتمون

حرف از جدايى نزن

عزيز من اينو بدون

اگر كه از خدا بخوايم

آسون ميشه مشكلامون

حرف از جداى نزن

منو تو صاحب غنچه هاى باغِ عشقيم

منو تو تجربه هاى فصلِ داغِ عشقيم

اين روزا، چون كه از ياد خدا دوريم

دلامون تاريكه و، دور از چراغِ عشقيم

هر چى بياد بر سرمون

حرف از جدايى نزن

به خاطرِ گذشتمون

حرف از جدايى نزن

عزيز من اينو بدون

اگر كه از خدا بخوايم

آسون ميشه مشكلامون

حرف از جداى نزن

چطور دلت مياد سرِ هيچ و پوچ

زندگيمون از هم بپاشه؟

چطور دلت مياد دلِ عاشقم

با كوهِ غمها آشنا شه

هر چى بياد بر سرمون

حرف از جدايى نزن

به خاطرِ گذشتمون

حرف از جدايى نزن

عزيز من اينو بدون

اگر كه از خدا بخوايم

آسون ميشه مشكلامون

حرف از جداى نزن