متن آهنگ دنیای خاکستری اسم افشار


یه مدت از این ماجرا دور شو

یه مدت تو هم سرد و مغرور شو

تو هم سهم دنیای بی عشق باش

به فکر یه فردای بی عشق باش

ندیدی غرورم زمینگیر شد

پسربچه ی عاشقت پیر شد

ندیدی چجوری بهت باختم

چه پایانی از قصه‌مون ساختم

نه من مرد این حس جمعی ام

نه تو اهل دنیای خاکستری

منو از بد و خوب این ماجرا

ببر با خودت هرکجا که میبری

نه من مرد این حس جمعی ام

نه تو اهل دنیای خاکستری

منو از بد و خوب این ماجرا

ببر با خودت هرکجا که میبری

شب برف و بارونو یادت بیار

غم راهبندونو یادت بیار

چراغ جنونم رو خاموش کن

بد و خوب دیدی فراموش کن

نه من مرد این حس جمعی ام

نه تو اهل دنیای خاکستری

منو از بد و خوب ِ این ماجرا

ببر با خودت هرکجا که میبری