دلم انگاری گرفته قده بغضه یا کریما

عصر جمعه توی ایوون میشینم مثله قدیما

تو دلم میگم آقا جون تو مرادی من مریدم

من به اندازه ی وسعم طعم عشقتو چشیدم

کاشکی از قطره ی اشکت کمی آبرو بگیرم

کمی تو چشمه ی چشمات با نگات وضو بگیرم

برای لحظه ی دیدار از قدیما نقشه داشتم

یه نامه هدیه ی ناچیز واسه تو کنار گذاشتم

یادمه یکی بهم گفت هرکی تنهاست توی دنیا

یه دونه نامه ی خوش خط بنویسه واسه آقا

کاغذه نامه رو بعدشتوی رودخونه بریزه

بنویسه واسه مولاش خاطرت خیلی عزیزه