خودت خواستی که من مجبور باشم
برم جایی که از تو دور باشم
تو پای منو از قلبت بریدی
خودت خواستی که من اینجور باشم
خودت خواستی که احساسم بشه سرد
خودت خواستي نميشه كاريم كرد
می دیدم دارم از چشمات میفتم
مدارا کردم و چیزی نگفتم
برام بودن تو بازی نبودو
به این بازی دلم راضی نبودو
از اول آخرش رو می دونستم
تو تونستي ولی من نتونستم
برات بودن من کافی نبودو
حقیقت این که می بافی نبودو
دارم دق می کنم از درد دوریت
میخوام مثل تو شم اما چه جوری