منو به حالِ من رها نکن
تو که برای من همه کَسی
اگه هنوزم عاشقِ منی
چرا به داد من نمیرسی
من از تصورِ نبودنت
رو شونه ی تو گریه می کنم
منی که دل بریدم از همه
ببین برای تو چه می کنم
تمام عمر رد شدم ازت
ببین کجا شدم اسیرِ تو
به پشت سر نگاه نمی کنم
که بر نگردم از مسیرِ تو
به حد مرگ می پرستمت
ولی برای عشقِ تو کمه
خودت به من بگو
بهشت تو کجای این همه جهنمه
منو به حالِ من رها نکن